و اندر باب کارنامه
و بالا خره پس از 8 ماه و 24 روز و 8 ساعت جان کندن امروز با دلی آرام به سوی دیدار یار حقیقی
شتافتم .
(( یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة ))
بدانید که کارنامه را به دست راستم دادند و هنگامی که آن را گرفتم لبخندی بس ملیح از شادی بر لبانم
نقش بست . از همان اول هم می دانستم روز حساب در کار است .
.
.
.
در همین حال خوش بودم که ناگاه منادی صدایی برآورد که لرزه بر اندامم افتاد :
یا متقلبین و یا تنبلون ! انتم اصحاب الخسر . اذهبوا و اقروا الدروس لشهر الشهریور . هذا جزاکم بما عملتم
و آن ها با چهره هایی سیاه و منقلب رفتند .
و ناگاه آن منادی رو به ما کرد و با صدایی آرام به ما گفت :
going and enjoy from summer
و ما با خوشحالی به سراغ تابستان رفتیم و پاداشمان را به طور کامل و تمام گرفتیم .
و الله سریع الحساب
والسلام