مثبت منفی

این اصل رو باید قبول کنیم : (( طبیعت رو مخالف ها بنا شده )) ... مثبت منفی ، آب وآتیش ، زن و مرد ...

مثبت منفی

این اصل رو باید قبول کنیم : (( طبیعت رو مخالف ها بنا شده )) ... مثبت منفی ، آب وآتیش ، زن و مرد ...

طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

نامیرا

جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۰ ق.ظ

از دیروز صبح که خواندن کتاب را تمام کردم به فکر فرو رفته ام . چطور بازی زمانه می تواند این قدر انسان را تحت تاثیر قرار بدهد و آن جماعت کوفی تشنه ی حسین بن علی (ع) را این گونه تغییر بدهد . یک نکته در تمام این ماجرا ذهنم را به خودش مشغول کرده است . آن هم این است که آن کسانی که از گرد سفیر حسین(ع) پراکنده شدند ، حسین را برای خودشان و دنیایشان می خواستند . که حسین را فقط باید برای خدا خواست .مگر نه این بود که جد بزرگوارش (ص) او را مصباح الهدی نامید .  عمروبن حجاج کلبی (1)حسین را برای زر و زیور و مقام دنیا میخواست . حسین (ع) را برای خود و دنیایش می خواست . یا بهتر بگویم عمرو ، عاشق نبود . خیلی از کوفیان عاشق نبودند . این بود که عده ای از آن ها با وعده ی مال و مقام عبیدالله و خیلی  هاشان با ترس از سپاه شامیان ، غریب فاطمه را تنها گذشتند .

یک دلیل دیگر هم این بود که کوفیان معرفت به امام نداشتند . حسین (ع) را پیشوای بر حق می دانستند اما این معرفت در قلبشان استوار نبود . عبد الله بن عمیر(2) هم در ابتدای کار این طور بود . او هم پسر فاطمه را شایسته خلافت می دانست . این عقیده هم در قلبش بود و همین اعتقاد قلبی بود که آخر او را به سعادت رساند . اما عبدالله هم در آن ابتدا معرفت کافی نسبت به امام نداشت . نمی دانست که امام می داند آنچه را که او می داند . حال این جمله ی حضرت آقا را بهتر می فهمم :((اگر می خواهید فتنه 88 را بشناسید ، نامیرا را بخوانید .))

اگر بخواهم یک قسمت از کتاب را به عنوان بهترین قسمتش بگویم ، قطعا این قسمت کتاب را بازگو خواهم کرد . آنجا که قیس بن مسهر(3) رو به عبدالله بن عمیر کرد و با این جمله اش به احساسات دوگانه عبدالله پایان داد :((حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم ، که دنیای خود را برای حسین می خواهم . آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم ؟))تصویری که صادق کرمیار ،(4) از لحظه ی رسیدن عبدالله به خیمه های امام برایم متصور کرده است ، بسیار زیباست . برایم دردناک بود آنجا که فهمیدم امام هم منتظر رسیدن عبدالله بود . اینکه می شود امام زمان برای شیعه اش منتظر باشد  . و آیا امام زمان من هم منتظر رسیدن من است ؟

اللهم اجعل من خیر انصاره و اعوانه . . .  

 ........................................................................................................................

1-رئیس قبیله مذحج ، از نویسندگان نامه برای دعوت حسین بن علی (ع) به کوفه بود . اما در امتحان فتنه شکست خورد و سرانجام در روز عاشورا فرماندهی یکی از جناح های سپاه عمربن سعد را بر عهده گرفت .(اطلاعات بیشتر)

2-از یاران باوفای حضرت سیدالشهدا و شهدای در رکابش بود . اودر ابتدا  با این که امام حسین (ع) را بر حق می دانست ، اما با آمدن  امام به کوفه مخالف بود و اعتقاد داشت با این کار در میان امت حضرت رسول اختلاف ایجاد میشود . اما پس از اتفاقاتی بالاخره حقیقت را شناخت . سرانجام در روز عاشورا درحالی که سر بر بالین امام حسین(ع) داشت به دیدار خدایش شتافت (اطلاعات بیشتر)

3-قیس بن مسهر صیداوی ، فرستاده ی حسین بن علی (ع) به کوفه بود . ایشان پس از مسلم به کوفه رسیدند و سرانجام در کاخ ابن زیاد ، به شهادت رسید .

4-نویسنده کتاب نامیرا

گفتگویی با صادق کرمیار در مورد نامیرا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۰
علی زاهدی

دوستت دارم آقا جان

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۰ ق.ظ

حسین جان

این عجیب نیست که تمام اعمال این ماه با نام تو گره خورده است . این عجیب نیست که  در شب ولادت برادرت ، در شب شهادت پدرت و از همه بالاتر در شب قدر ، دائم نشانی خانه ی تو را به من می دهند . که تو اگر نبودی ، هیچ کدام از این ها هم نبود .

آری حسین جان ! اگر آن روز سر افراز بر روی نیزه نمی رفتی و از رگ های بریده ی حنجره ات آوای خوش قرآن را سر نمیدادی ؛ امروز هیچ نام و نشانی از قرآن برای من نمی ماند .
حسین جان ! ای معنای تمام تشنگی ها ! آب را نمی نوشم مگر به نیت سلام آخرش بر تو . و این سلام بر تو بود که آب را مایع حیات کرد!
ای تکیه گاه و پشت و پناه من ! شخصی میگفت که آدم اگر می خواهد به میهمانی برود خوب است پشت سر بزرگی برود . این طور او را بیشتر تحویل می گیرند . اگر تنها برود شاید خیلی به او توجه  نکنند .

آقا جان ، ماه میهمانی خدای تو رسیده . آقا جان در این کاروان نورانی تو جایی برای این روسیاه است؟ مگو نیست که اگر مرا ردم کنی از در خانه ات هیچ پناه دیگری در عالم ندارم . با امید به در خانه ات آمدم . نا امیدم مکن . که می دانم مرا از در خانه ات رد نمی کنی .

دوستت دارم ، ای افضل همه ی  اعمال ماه رمضان من


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۰
علی زاهدی

بر باد رفته

پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۲۵ ب.ظ

خیلی وقت است که او را ندیده ام . یادم می آید آخرین بار در شب شهادت حضرت معصومه بود که او را در هیات هفتگی دیدم .

یادش بخیر . روزگاری جانشین سردبیر نشریه مان بود . فکر میکنم ده هزار تومانی را خرج فرستادن پیامک برای من کرد . آن موقع ها که نشریه داشتیم ، من همیشه مطالبم را دیر می فرستادم . دائم پیامک ((مطالبت رو بفرست))زینت ده صفحه گوشی ام بود .

ذوق شعری داشت . در نویسندگی هم دستی بر آتش داشت . گرچه وبلاگش خیلی وقت است ساکت مانده اما اوج هنرش را در این چند جمله  نشان داد :

تقصیر کوفیان نیست که نسبت به علی بی وفایند . تقصیر خطشان است که ندارد . و علی هم که نقطه ی بسم الله .

شعرخوانی قبل هیاتش را خوب به یاد دارم . آن عرق کردن های هنگام شعرخوانی اش را خوب به یاد دارم . بسیاری با شنیدن شعرخوانی اش به گریه می افتادند . شعر را اول می فهمید بعد می خواند ...

از چند تن شنیدم که در دیدار اخیر طلاب با حضرت آقا ، رویت شده است . موفق باشد در راهی که انتخاب کرده است

هادی جان ، هرکجا هستی سلامت باشی .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۵
علی زاهدی